مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

على بن عباس رومى معروف به ابن‏الرومى متوفاى 283 هجرى از لحاظ اعتقاد به تفأل و تطهير همچون اعراب قبل از اسلام بود، از بس تطهير ميزد و همه چيز را بفال بدميگرفت كمتر از منزل خارج ميشد، كتب تاريخ عجائبى درباره او نوشته‏اند، از جمله على ابن ابراهيم بازگو ميكند كه در خانه نشسته بودم ناگاه سنگى در كنارم افتاد كه مرا بوحشت انداخت، از جا برخواستم و بفحص پرداختم، و پسرم را به پشت بام فرستادم، بالاخره معلوم شد اين سنگ را زنى از خانه ابن‏الرومى كه همسايه ما بود انداخته و خواسته باين وسيله ما را متوجه ساخته و استمداد نمايد، بسراغش شتافتيم، معلوم شد سه روز است ابن‏الرومى هر روز در حاليكه لباس پوشيده و قصد خروج از منزل نموده هنگاميكه به درب حياط ميرسد از شكاف درب به كوچه نگاه ميكند و از قضا در هر سه روز گوژپشتى كه روبروى منزل ابن‏الرومى منزل داشته در جلو سراى خود مى‏نشست چشم ابن‏الرومى بر او ميخورد و اين تصادف را بفال بد ميگيرد و بر گشته لباس را از تن درآورده دستور ميداد كسى بيرون نرود. باين علت سه روز است از دنياى خارج محروم و آب خوردنى و كليه وسائل تمام شده نزديك است از تشنگى بميرند.
على بن ابراهيم آب به آنها فرستاد و خواست با يك حيله ابن‏الرومى را از خانه بيرون كشاند لذا قبلاً همسايه او را به منزل خود آورد سپس غلام زيبا و خوش اندام و خوب نام و نيكو منظرى بدنبال ابن‏الرومى فرستاد در همان حال دو نفر كه از درباريان معتضد عباسى بودند بر على‏بن ابراهيم وارد شدند.
غلام به ابن‏الرومى پيامرا رسانيد، از غلام پرسيد نامت چيست؟ گفت حسن، ابن‏الرومى بفال نيك گرفت خانه خود را بقصد منزل على‏بن ابراهيم ترك گفت تا رسيد به در اطاق. همينكه خواست وارد شود در كفش كن كفش وى به چوبى گير كرد و بند نعلينش پاره شد در حاليكه نميدانست همسايه گوژپشتش داخل اطاق است با ناراحتى وارد اطاق شد على‏بن ابراهيم پرسيد از چه ناراحتى؟ در حاليكه غلام خوش سيمائى بدنبال تو آمده است؟ جاى تطير و فال بد نبود، گفت صحيح است ولى گمان ميكنم اين غلام خواجه باشد و بر اثر همين بند كفش من پاره شد!!!
مردى بنام برذغه يا مردى كه از ياران معتضد بود پرسيد گويا اين مرد از اهل فال و طيره است على‏بن ابراهيم گفت آرى. برذغه اين اشعار را فرو خواند:

و لما رأيت الدهر يؤذن صرفه رجعت الى نفسى فوطنتها على و من صحب الدنيا على جور حكمها ودع عنك ذكر الفال و الزجرواطرح

 

بتفريق مابينى و بين الحبائب ركوب جميل الصبر عندالنوائب فايامه محفوفه بالمصائب تطير جار اوتفأل صاحب

من هنگاميكه روزگار را ديدم كه با تغييرات خود اعلان تفريق بين من و دوستانم ميكند بخود آمده و نفس خود را وادار به صبر و شكيبائى هنگام مصائب نمودم و هر كس با دنياى ستمگر مصاحب و مجالس باشد قهراً خواهد ديد كه هر روز آن با مصائب پيچيده است پس فال و زجر و بدبينى همسايه و خوشبينى رفيق را ترك كن و دور بيانداز.
برذغه پس از خواندن اشعار برخواست با رفيقش رفت و ابن الرومى را در انديشه و تحير گذاشت بطوريكه تا آخر مجلس نتوانست تفألى بزند (عقائد جاهليت، صفحه 557).

[ جمعه 14 مهر 1391برچسب:ابن الرومى در زندان خرافات, ] [ 8:21 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب